هرثمه(هرثمت) ابن ابی مسلم  در گذشته از یاران سپاه امیرالمومنین علی علیه السلام در جنگ صفین بود

حضور در صحرای کربلا خاطره ای جنگ صفین را در ذهن او زنده کرد که باعث شد دچار تردید شود .
ناچار خود را بر سر دوراهی حساس دید
سوار بر اسب خود شد و به سمت خیمه های امام حسین علیه السلام حرکت کرد .
وقتی به محضر امام رسید خاطره خود را چنین بازگو کرد.
ای پسر رسول خدا هنگامی که همراه پدر شما از جنگ صفین برمیگشتیم ایشان در همین مکان مشتی خاک برداشتند و با صدای بلند فرمودند.
ای خاک همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حسابگری وارد بهشت می شوند.

امام حسین علیه السلام پس از شنیدن این خاطره فرمودند
با ما هستی با برضد ما .
وی گفت
نه با شما هستم و نه بر ضد شما.
امام فرموند برو تا قربانگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی که اگر کسی به یاری ما نشتابد خدا او را با صورت در دوزخ می افکند.

وی با اینکه دیده بود امام همراه زن و فرزند آمده است اما بهانه ی فرزند آورد و در ان لحظه ی حساس راه بی تفاوتی را انتخاب کرد و از آنجا گریخت

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *