به نام خدایی که محمد (ص) را برای هدایت آفرید
روز گاری بود که روز بود ولی همسان شب تار، آنقدر تیره که حتی گه گاه هم که نور امید می تابید ، مردم نادان همچون خفاشان از آن فرار می کردند. اما در این بین بودند افرادی که نور حق را می شناختند ؛ که البته به آنها سر کوب
می شدن؛ میان قبایل قریش، قبیله ای به نام بنی هاشم؛ و در میان مردان آن قبیله جوانی برومند،بود که نور حق در وجودش تابیده و درخت ایمان در وجودش تناور شده بود.
پیر قریش هم از میان دختران پاکدامن دختری مهربان و با خدا را برای جوانش بر گزید.
مدتی بعد هم زمان با طلوع فجر روشنایی در هفدهم ربیع الاول ؛میلادی فرخنده رخ داد و از آن پس نور هدایت در ظلمات آن زمان رهبر مردم شد. بت هایی که در خانهی خدا نهاده بودند از شنیدن خبر میلاد نور؛ به خود لرزیدند
و شب هنگام ندایی عرشی بر فرش طنین انداخت که«جاء الحق و زهق الباطل ان ال باطل کان زهوقا»
نویسنده : پردیس پرآور

میلاد حضرت محمد
بدون دیدگاه