عبیدالله ابن حر جعفی از شاعران معروف کوفه بود
هنگامی که امام حسین علیه السلام قصد خروج از کوفه را داشت پنهان شد که با امام ملاقات نکند

اما برخلاف میلش با امام مواجه شد.
امام به خیمه  او رفتند و به گفتند ای مرد در گذشته بسیار خطا کردی و به خاطر اعمالت بازخواست خواهی شد.
آیا نمیخواهی در این لحظه به سوی خدا بازگردی و مرا یاری کنی تا جدم روز قیامت شفیع تو باشد ؟

وی گفت یابن رسول الله اگر به جنگ آیم همان ابتدای جنگ کشته خواهم شد و نفس من به مرگ راضی نیست .

ولی اسب مرا بگیر به خدا تا کنون هیچ سواری در پی چیزی نرفته مگر به آن رسیده است.
امام حسین علیه السلام از او رو برگرداند و آیه سوره کهف خواند

ما گمراهان را به یاری خود نمی طلبیم .

اما ازین جا بگریز و برو. نه با ما باش و نه بر ما

زیر اگر کسی صدای کمک ما را بشنود و اجابت نکند خدا با صورت او را به جهنم میبرد و هلاک می شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *