حاج آقا پناهیان :
جوونه به من گفت : حاج آقا من دانشجو شدم و می خوام برم دانشگاه کار فرهنگی بکنم .
به من یک راهنمایی بکنید.
گفتم : رخت بلدی بشوری؟
گفت : آره ، رخت خودمو که آره میشورم دیگه .
گفتم حاضری رخت هم اتاقیت رو بشوری؟
گفت : اصلا معلوم نیست کی هم اتاقیم میشه !
اینجا که جبهه نیست حاج اقا همه برای هم بمیرند!
گفتم : هم اتاقیت انسان هست؟
گفت : بله
گفتم چون انسانه پیشت اینقدر عزیز هست که رختشو بشوری ؟
گفت : نه
گفتم به تو چه ربطی داره که میخاد بره بهشت یا جهنم ؟؟؟
اگه انقدر دوسش داری بعد نصیحتش کن
اون موقه نصیحتش کن….اون موقه اثر میزاره…
پیغمبرا عاشق بودند…..
تو چند نفر رو دوست داری؟
تو دنیا …
که به تو هیچ ربطی هم ندارند…
عمیق …
براشون اشک میریزی ؟
به همون مقدار میتونی امام زمانت را بفهمی
که میلیاردها انسان رو دوست داره و برای همشون اشک میریزه !
بدون دیدگاه